خلاصه داستان : ۱۲ نفر از اعضای هیئت منصفه قصد دارند در مورد اعدام شدن جوانی تصمیم بگیرند. تمام اعضا به جزو یک شخص رای بر محکومیت جوان میدهند. به مرور زمان با مخالفت همان یک نفر و دلایلی روشنی که می اورد کم کم …
نامزد اسکار: بهترین کارگردانی، بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه
نوجوانی هجده ساله از اهالی آمریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده است. شواهد نشان میدهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال میرسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا میکند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده است.[۶] حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیمگیری نهایی دربارهٔ این پرونده شدهاند. اگر آنها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکتریکی اعدام شود.[۷] در فرایند رأیگیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رأی به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان میدهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم گیرندهٔ شماره ۸ رأِی بر بی گناهی متهم میدهد و پیشنهاد صحبت در این باره را میدهد. با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای عصبی مشغول بحث و بررسی پرونده همستند قصه فیلم شکوفا میشود و به صورت مطالعهای استادانه دربارهٔ شخصیتهای پیچیدهای در میآید که به عنوان عضو هیئت منصفه میخواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنشهای مختلف آنان در زمان حال میشود. در چنین موقعیت و اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش میکند بقیه همکارنش را متقاعد کند که رأی آنها اهمیتی حیاتی دارد و نباید براحتی دربارهٔ آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملاً روشن میشود و هیت منصفه رای بر بیگناه بودن متهم میدهد.